پرتال امام خمینی(س): بعد از رسول الله (ص) که پایه حکومت را در مدینه نهاد، در میان امامان معصوم، تنها امیرالمومنین (ع) زمینه حکمرانی وسیع تر یک شهر پیدا کرد و در متن حاکمیت و قدرت توسعه دارش به حقوق بشر احترام گذارد و شاخص ترین منادیِ ندایِ جهانی "حقوق بشر" است. اوست که توانست آنچه از "حقوق بشر" از محضر پیامبر خدا (ص) آموخته بود را به ذائقه شهروندان سراسر مناطق وسیع حکمرانی اش برساند.

نمونه هایی کوتاه و گویا را تقدیم میدارم.

حق حیات

اولین حق از "حقوق بشر" حق حیات و زنده بودن است.

اسلام اجازه ستاندن جان را نمیدهد مگر در بسیار محدودی که تحقق آن در شرائط بسیار سختی امکانپذیر است و صاحب این قلم در باره چندبار نوشته و گفتگو داشته است.

اهمیت‌ "حق‌ جان داشتن" به‌ اندازه‌ای‌ است‌ که‌ امیرالمومنین (عم می‌فرماید: « از رسول‌ خدا (ص) دو کتاب‌ [نوشته] به‌ ارث‌ برده‌ام. کتاب‌ خدا و کتابی‌ که در کنار شمشیرم آمده. سوال کردند: ای‌ امیرالمؤ‌منین‌ کتاب‌ و نوشته در کنار شمشیرت‌ چیست؟ فرمود: هر کس‌ غیرقاتل‌ را بکشد و یا غیر ضاربش‌ را بزند لعنت‌ خدا بر او باد! ؛ - وَرَثتُ‌ عَن‌ رَسولِ‌ الله کتابین‌ ؛ کتاب‌الله و کتابٍ‌ فی‌ قراب‌ سیفی. قیل‌ یا امیرالمؤ‌منین‌ ماالکتاب‌ الذی‌ فی‌ قراب‌ سیفک؟ قال: من‌ قتل‌ غیرقاتله‌ او ضرب‌ غیرضاربه‌ فعلیه‌ لعنة‌الله."(وسائل الشیعه ؛ ج ۱۹ ص ۱۲) 

پس کاربرد سلاح و شمشیر از نظر امام علی (ع) آنجاست که‌ آلوده به‌ قتل‌ بی‌گناهی‌ نشود چه در جهاد و چه در اجرای حدود شرعی.

 از آنجا که جهاد ابتدایی در عصر غیبت پر مناقشه است ، بحثی نداریم و در مورد جهاد دفاعی هم شمشیرِ مجاهدان یله و رها نیست، بلکه محدود به معیارهای مشخصی است.

اما در مورد اجرای حدود شرعی ، بر اساس فقه شیعه و سنی که فرمودند: "تدرء الحدود بالشبهات" (من لایحضر ، ج ۴ ص ۷۴) با ورود کوچک ترین "شُبهه" در راستای قتل و قاتل ، سلاح و طناب دار از موجودیت باید خارج شود.

 

حق انتخاب دین

حق انتخابِ دین یک مطلب روشنی است و تاسف بار است برای انسان چنین حقی قبول نمیکنند!

در قرآن حد اقل سی آیه در مورد حق انتخاب دین آمده و مشهورترین آن، آیه "لا اکراه فی الدین" است که با توجه به آیه "قدتبین الرشد" که بعد از آن آمده قرینه قطعی بر عدم زور و اجبار در مورد دین است. در این زمینه سخنان علامه طباطبایی و شاگردانش مانند شهیدآیت الله مطهری و آیت الله جوادی آملی باید مورد مداقه قرار گیرد.

روشن‌ترین سند تاریخی در مورد آزادی مردم در پذیرش و یا عدم پذیرش دین اسلام، پیمان‌نامۀ رسول‌ الله (ص) با مردم مدینه است که به امضای تمامی‌ اهل مدینه رسیده آمده: "یهودیان بنی‌عوف با مسلمانان همانند امت واحده هستند و هر کدام از آنان در دین خود آزادند. بندگان نیز همانند دیگران در دین و آیین خود آزادند.." (سیره نبویه ج۱ص۵۳۰)

در این زمینه امام خمینی کلامی دارد که بسیار تحسین برانگیز است که میگوید: "ما هرگز نمیخواهیم ارزشهای اسلامی را بر غرب تحمیل کنیم، نه بر غرب و نه بر شرق، بر هیچکس و هیچ‌جا، اسلام تحمیل نمیشود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست، اسلام آزادی را به تمام ابعادش ترویج کرده است، ما فقط اسلام را ارائه میکنیم، هــر کس خواست میپذیرد و هر کس نخواست نمیپذیرد". (صحیفه ج۱۱ص۱۵۷)

سوال ؛ اگر اصلِ انتخاب دین اختیاری است ، چگونه دینداری زوری است؟

 

حق زندگی آبرومندانه

در منطق حکمرانی علی (ع) همه جامعه حقِ بهرمندی از زندگی متعارف دارند.

شفاف میگوییم ؛ امام علی(ع) حاکمیت را درصورتی اسلامی میداند که حقوق بشر در آن رعایت شود ، یعنی امنیت اقتصادی و روانی حتی برای غیرمسلمان هم تامین شود تا آنان هم بتوانند به زندگی آرام وآسان وشادشان برسند؛ "یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ"(نهج البلاغه/خ۴۰)

حکومت او در این زاویه از حقوق بشر بهت آور است!

او در مسیر حرکتش بر پیرمردی‌ عبور کرد که گوشه کوچه گدایی میکرد! بر آشفت و از اطرافیان‌ جویای علت گدایی گری آن پیرمرد شد، آنان‌ گفتند، ایشان پیرمردی مسیحی است بازنشست است و از حقوق محروم است ، امام (ع) فرمود: «از او کار کشیدید تا پیر شد! حال‌ که‌ عاجز شده‌ است‌ از او دریغ‌ می‌دارید، از بیت‌المال‌ به‌ او بپردازید. - استعملتموه‌ حتی‌ اذا کبر و عجز منعتموه‌ انفقوا علیه‌ من‌ بیت‌المال.»(وسائل ۴۹/۱۱)

 

حق انتخاب حکمران، حقِ استیضاح و انتقاد از حاکمیت

در باورهای دینی ما شیعیان ؛ در عصر حضور امامان ، حکمران به نصب خداست که مردمان با او بیعت میکنند.

اما در همین جا هم بیعت با امام (ع)، زُوری نیست.

عبدالله بن عمر بیعت نکرد و گفت اگر همه بیعت کردند من هم انجام میدهم ! مالک به امام عرض کرد من این را میشناسم به دست من بسپار تا یا بیعت بگیرم و یا سرش را بزنم ! امام علی (ع) اجازه نداد.‌ خاستگاه این عدم اجازه بر اخذ بیعت زوری و تهدیدگونه این است که "بیعت اختیاری" است.

در عصر غیبت ، فقیهانی مانند امام خمینی که قائل به حکمرانی فقیه هستند حتی بر مبنای "نصب" جمهوریت را جدی میدانند و در صورت همراه نبودنِ جمهور، تصرفاتِ فقیه را مورد مناقشه و اشکال میدانند.

امام علی (ع) از آزادی در انتقاد به حکومت و پذیرش انتقادها چنین می فرماید: "از گفتن سخن حقّ یا مشورت عادلانه، خودداری نکنید، زیرا من خود را بالاتر از آن نمی دانم که اشتباه کنم و از خطا در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خداوندی که از من قادرتر است مرا از خطا حفظ کند ؛ فَلا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَة بِحَقٍّ، أَوْ مَشُورَة بِعَدْل، فَإِنِّی لَسْتُ فی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِیءَ، وَ لا آمَنُ ذلِکَ مِنْ فِعْلِی، إِلاَّ أَنْ یَکْفِیَ اللّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی." (نهج البلاغه ، خ ۲۱۶)

از کلمات کلیدی شهید آیت الله بهشتی این جمله است ؛ "امام ، در زمان حضور تعیین است ولی تحمیل نیست ، و در زمان غیبت نه تعیین است و نه تحمیل."

 

اعلامیه حقوق بشر

در مورد اعلامیه حقوق بشر فرصت وسیع می طلبد تا مورد بررسی قرار گیرد . بنظر میرسد اگر جهان به همین اعلامیه با فرض نواقصی که دارد ، عمل کند ، جهان آراسته به حقوق بشر میشود.

اگر در آثار شهید آیت الله مطهری به اعلامیه حقوق بشر لطفی دیده نمیشود بخاطر بی عملی جهان به این منشور بین المللی است. ایشان چنین میگوید: "دیدیم که اعلامیه حقوق بشر  هیچ نتیجه‌ای در دنیا نداد؛ دیدیم همان امضاکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر متجاوزترین مردم به حقوق بشر بوده و هستند. الان کاخ سازمان ملل که می‌گویند چهل و چهار طبقه دارد، در واقع یعنی یک دروغ چهل و چهار طبقه. چیزی که در آن واقعآ وجود ندارد رسیدگی به حقوق ضعفاست؛ یعنی ابزاری است در دست قدرت‌های بزرگ دنیا تا به بهانه آن با یکدیگر معامله کنند. آیا آمریکا واقعآ پایبند حقوق بشر است؟ این کارهایی که در ویتنام می‌کند بر اساس حقوق بشر است؟ آیا شوروی پایبند حقوق بشر است؟ چین واقعآ پایبند حقوق بشر است؟ ( گریز از ایمان و گریز از عمل/ ۷۲)

امید است مسلمین و خصوصا مدعیان حمکرانی بر نهج و شکل حکمرانیِ رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) ندایِ حقوق بشری آنان را شنیده و با رعایت حقوق بشر ، روزهای متفاوتی را رقم زنند. ان 

. انتهای پیام /*